پرنسس رزالینپرنسس رزالین، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

شاهدختِ من

چالش انتخاب اسم و مکان زایمان

مهرسانا یا بنیتا؟ مسلماً بابایی مهرسانا رو انتخاب میکنه چون به اسم خودش نزدیکتره. و این به این معنیه که باید آدرس جیمیل و وبلاگتو عوض کنم. بابایی میگه یکمی صبر کن شاید بازم نظرمون عوض شد که درست میگه.   میخوایم به فکر زایمان در کشور دیگه ای باشیم.طبق پرس و جوهام تعدادی از کشورهای اروپایی و امریکا و کانادا در صورت تولد نوزاد در خاکشون تابعیت میدن.آلمان و فرانسه هم این قانون رو داشتن که بخاطر هجوم پناهجویان کنسلش کردن.استرالیا هم شرایطشو خیلی سخت کرده و عملاً نمیپذیره.می گل کانادا رو پیشنهاد داد.فقط یه ویزای توریستی میخواستم بعد هم زایمان و یکی دو ماه دوندگی در سفارت و درنهایت فندق من سیتی زن کشور جدید میشد و بعد از برگشتن به ایران...
25 ارديبهشت 1395

شاهدخت من نترسیده باشه :(

بعد از ظهر با بابایی یه فیلم از ژانر وحشت دان کردیم که خوشمون اومد.فیلم ترسناک ترکیه ای به نام "دابّه" و اشاره داشت به دابه الارض در قرآن.البته با بعضی احادیث در تناقض فاحش بود.در کل فیلم خوب بود.جنس ترسش خاورمیانه ای بود و سراسر راز آلود از مناسک جادوگری!میگفت داستان واقعیه! فقط بدیش این بود که زیرنویس فارسی نداشت.ما هم زیرنویس انگلیسی دان کردیم و تقریباً 80% تونستیم بفهمیمش. اصطلاحات تخصصی ماورایی زیاد داشت. قبلاً به مدت یک سال و اندی در این مورد با باباییت تحقیق میکردیم.کتابهای زیادی خوندیم جادوی وایکینگی و سرخپوستی وانرژی درمانی و یوفوها وفلاسفه و انواع عرفانهای ریزو درشت از گذشته تا کنون و... کلاً ماورا و متافیزیک در ...
23 ارديبهشت 1395

گوگل بهترین دوست من

از این جستجوگر خیلی چیزا یاد گرفتم. بست فرنده واقعاً. عزیزکم امیدوارم دنیای مجازی در وهله ی اول برات سرچ و یادگیری باشه بعد اپلیکیشنهای ارتباط جمعی و گیمها.دوران شما نمیدونم چی میشه ولی وضعیت الان اسفناکه .مامی که فقط یه اکانت توی اف بی داره و باباییتم تلگرام واسه کارش.و البته اسکایپ که بامامان جون و آقا جون و دایی دانیال از لار و عمه میترا و عمو امیر که مهاجرت کردن استرالیا تصویری بحرفیم .دلم واسه قش قش خندیدنها و سرو کله زدنها با میترا جون خیلی تنگیده .اون روز پر هیجان که رفتیم زیر شیروونی یه خونه ی قدیمی که دنبال جن بگردیم.تخلیه انرژی تو پارک ارم.جواهر ده . چشمه آبگرم با مانیساجون و... فوتسالیست قابلی هم بود. ولی رفتش حیف ...
23 ارديبهشت 1395

سرکی به گذشته...

داشتم کیف مدارکمو مرتب میکردمو در بیکران نوستالژیها غرق میشدم! چشمم خورد به پوشه ی کرم رنگ قدیمی اشعارم.تراوشات ذهنم در دوران دبیرستان و اوایل دانشگاه.اکثرشون غم آلود و منتظر یک طلوع یک تحول! یکیشو واست میذارم... صدایی به چلچراغ ذهن من چنگ میزند صدای پای لحظه ای! دویدن نگاهیو سه تاریو شکستن ترانه ای چه بی صدا به عمق خاطرات من سرک کشید سکوت خفته در میان چند برگ دفترم چه آشنا به جام اشک من زبانه ای کشید الهه ی شکوه درد و مرحمم و آن صدا... دوباره آن صدا... صدای پای لحظه ای چه آشنا چه لحظه ای! ببخش گل دخترم نمیتونم بهت تقدیمش کن...
22 ارديبهشت 1395

دلم واسه کتاب تنگ شده

الان دارم آبجو کلاسیک میخورم(ماشعیر مالت).بخاطر ویتامینای زیادش که واست خیلی خوبه.سرچ کردم مثل اینکه خوشکلتم میکنه عزیزکم .علاوه بر اون برای بهبود عملکرد کلیه هامم خوبه.توی این دوران احتمال خیلی امراض و عفونتها هست. اما آبجو قندش زیاده ولی واسه ما ضرر نداره.من دیابت نوع2 داشتم. دکترم خیلی اصرار داشت به تغذیم اهمیت بدم و اگه قندم بالا بزنه ممکنه برات خیلی دردسر زا باشه .در کمال تعجب شما قند منو آوردی پایین .البته لب به شیرینی و شکلات هم نزدم تا الان.فقط 3 دفه ام اند امز خوردم.الان که داریم به ماه 5 نزدیک میشیم نسبت به قبل حاملگی یک کیلو کم کردم.خدا رو شکر وزن خودت خوب بود. یه مشکل بزرگ دارم! برنامه خوابم افتضاحه. روزها خواب و شبها بیدا...
22 ارديبهشت 1395

بنام خدای مهربون

صبخیر تپلچه ی من . فکر نکنی مامی سحرخیزه نه! مامی از دیشب بیداره! دیروز عصر فهمیدم نازدختری و الانم  crl هفته19 و 6 روزی و lmp هفته20 و 2 روزته. با وزن 270 گرم. و اسمتم به احتمال 99% طبق توافق منو بابایی "رُزالین" ان شاء الله سلامت بدنیا بیایی منم زیاد اذیت نکنی.این از استارت وبت.فعلا بوس. مامان هلیا ...
21 ارديبهشت 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاهدختِ من می باشد