پرنسس رزالینپرنسس رزالین، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

شاهدختِ من

سیزده ماهگی پرنسس رز 👑

سیزده ماهگیت مبارک شاهدختم. فرشته ی من.الهی همیشه شاد و سلامت و موفق باشی زندگیمون 😘😍 من کیک بادام پختم بابایی هم واست عروسک کوکی خرید.مبارکت باشه عشقمون💖👑  چند قاشق کته ماست میدادم نوش جون میکردی. قاشق چهارم امتناع کردی و سر میچرخوندی. اصرار کردم یهو گفتی ایییش! 😐   بوسه بارونت کردم 😘😍😘😍😘😍 سی دی های خاله ستاره رو دوستشون داری و با حرکات موزون واکنش نشون میدی😊
30 مهر 1396

روتین

* حالم بد بود. دراز به دراز افتاده بودم.گلدختری با اسباب‌بازی هاش مشغول بود و گاهی سرشو بلند میکرد و معصومانه نگاهشو میدوخت به چشمام. یهو تند تند اومد سرشو گذاشت روی سرمو سفت منو چسبید.بغلش کردمو هزارتا بوسیدمش. سریع پا شدم مسکن خوردم که دخترکم منو پریشون نبینه ناراحت شه قربون دل کوچیکش برم.چند دقیقه ای هم واسش شعر خوندمو باهاش بازی کردم که خیالش راحت بشه.و دوباره افقی شدم اینبار روی زمین. ** اتفاقی وبلاگی رو یافتم و داشتم میخوندمش. خوشم اومده بود از حال و هواش از بیان ساده و بی‌تکلفش.یه جورایی عامیانه ی باحال . یهو دیدم آخرین پست نگاشته ی سال 90 . چه بد بود! انگار داشتم به نجوای کسی گوش میدادم و بعد فهمیدم ضبط صوت بوده.اگه روزی...
24 مهر 1396

جمعه نامه

این جمعه بعد از بیدارباش به همراه همسری دستی به سر و روی خونه کشیدیم.قرمه سبزی تیره مورد علاقه ی همسری و چای کیکی که از صبح زود تدارک دیده بودم نوش جان کردیم و طبق روال هر هفته دورهمی عصرانه در کافه ای دنج داشتیم.آرامش بود و خنده و شیطنتت خوش گذشت. این هم شما رزالین جانمان 😘😍 * برنامه هام بهم خورده. ذهنم پا در هوا ست.چون منتظر یه خبرم.اگه اکی بشه با انرژی مضاعف میوفتم روی غلتک و اگه نشه چند روزی ناراحت خواهم بود اما خوبیش به اینه که تکلیفم مشخص میشه و کارهای نیمه تموم قبل رو تکمیل خواهم کرد و خوشنود خواهم شد. ** نجوای درونیم گاهی سر به سرم میذاره و وسوسه م میکنه به فکر ادامه تحصیل مقطع دکتری باشم اونم با وجود رزبانو! قابل پیش&zwnj...
21 مهر 1396

دوازده ماهگی شاهدختم(ویرایش شد)

گلدخترم موهای عروسک محبوبش السا رو شونه میکنه بعد بغلش میکنه و میبوسه😘😍 الهی بمیرم برات مهربونم.  دامنه ی واژگان رزالین خانوم در دوازده ماهگی: مام،مامان،مامِ =مامان بابی،بابا=بابایی آب بده= آب بده بَبَه بده= غذا بده کاکا بده!= غذا بده ایضاً عدوشک =عروسک کاتون =کارتون  آبی=رنگ آبی ژَد=رنگ زرد شَبژ=رنگ سبز عمه=عمه دوشِت = دوست دارم عژیژَ =عزیزم دشت=دست پا=پا یایا =لالا، خوابم میاد نه=نمیخوام بَد بَد = منو اذیت کرد تَتی =تاتی کایی= کجایی اي شیه =این چیه دَدون =دندون  دودو= دودو اسم یکی از عروسکات شِه =سه دو=دو یه=یک شَم =شمع رزبانو چند قدمی هم ...
19 مهر 1396

مهرانه ی لحظه ها

روز جهانی کودک مبارکت پرنسس نازم عشقمون قلبمون 😍😘💝 امروز واکسن یک سالگی MMR خانم رز هم تزریق شد و تاثیرش رو یک هفته تا ده روز بعد نشون میده.الهی بگردم گلدخترم گریه کرد🌹💗💓 گلدخترم یاد گرفته محبت کنه. میگه عَژیژَ یعنی عزیزم😍😘💖 به حدی روز و شب بهم چسبیده که حس میکنم یکی از اعضای بدنمه! اگه بخواد فاصله بگیره باید انتهای موهام توی مشتش باشه 😍😘 فنگ شویی چیدمان خونه بهم خورده و منو کمی عصبی کرده. یک گونی برنج گذاشتیم جلو در لباسشویی آخه بازش میکنی و اسباب بازی میریزی توش. یه صندلی جلو در یخچال آخه بازش میکنی و همه چیزو بهم میریزی.دستگیره ی کابینتها رو با کش بستیم.دکوری ها رو جمع کردم و همینطور گلدونها رو. مبل هم گذاشتیم جلو شومینه که...
16 مهر 1396

زنان ایرانی، زنان عربستانی

 تغییرات عظیم در قوانین عربستان به نفع زنان عرب، سوژه ی داغ این روزها ست. شوکی که واکنش هایی هم در پی داشت.البته از چند سال پیش که شواهد به روی کار آمدن ملک سلمان  و نفوذ بیشتر محمد علنی میشد برای من قابل حدس بود. در این پست میخواهم احقاق حقوق زنان عرب در قیاس با زنان ایرانی را از زاویه ی دیگری نشانتان بدهم!  زنان ایرانی فریب خوردند.حقوقشان را به موقعیتِ افراد یا جناح های خاص گره زدند.یک کلام، زنان ایرانی خود را هیزم آتش سیاست بازان داخلی و خارجی کردند. یک روز حقوقشان را به پس مانده های پهلوی گره زدند، یک روز به این شبکه، یک روز به آن پیج، یک روز به سبزها، یک روز به بنفشها و... و نتیجه اینکه هر جناح یا فردی بر کولشان سوا...
15 مهر 1396

مرواریدهای جدید شاهدختم 😍😘

هفتمی و هشتمی هم به فاصله ی چند روز جوونه زدن😘😍   عزیز دل مامان الهی همیشه سالم و سفید بمونن نازگلکم😘😍 . بابایی واست هدیه خرید منم کاکای گردویی شیرینی خوشمزه و مقوی گیلانی درست کردم که توی این هوای سرد به معیت یک فنجان چای دارچین خیلی چسبید.شما هم دوست داشتی و چند تیکه ی کوچولو خوردی.نوشجونت عزیزکم😘😍 * راجبه اینستا صفحه ای با نام کاملم دارم " اسماء دگلی " اما بدون هیچ پستی! فقط گاهی برای کامنت گذاشتن پیرامون موضوعات مد نظرم ازش استفاده میکنم. ...
13 مهر 1396

خارج از جزیره ی کوچکم

 سلامی گرم،  شکفته در جوی سرد و بارانی ☔ * اعمالتون در دهه ی اول محرم مقبول بیفته. هر سال عصر عاشورا، چیزی انگار راه گلومو میبنده و سنگینی میکنه. دلم میخواد جایی باشم که هیچ کس نباشه و فریاد بزنم. وجودم یک سوگواری خاص میطلبه. اشک به تنهایی سبکم نمیکنه. کنج دلم بیاد مادر شهید حججی بودم. یعنی چی کشیدن این ایام؟ اشک ریختمو براشون طلب آرامش و صبر کردم. *** برعکس تفکری که بعضی راجبم دارند من اصلاً آدم با گذشتی نیستم. بلکه بشدت انتقامجو ام! من فقط حسابکشی رو میذارم برای وقتش. جوری که بیشترین تاثیر رو داشته باشه و خودم متضرر نشم.البته هیچوقت شروع کننده ی بدی نیستم اما عکس العمل سختی در مقابل غرض مرض ورزان خواهم داشت.فکر نمیکنم خص...
12 مهر 1396

مادرانه با رایحه ی باران

سلامی با بوی کاه گِل و توسکای نم گرفته. عاشق بارونم و چند روزه روحم جلا گرفته با این بارش پی در پی. 👶وای خدای من. یک سال پیش همین موقع دخترکم هفت روزت بود. چه حس عجیبی داشتم.هم بعلت اثرات بیهوشی و فارغ شدن و هم وجودت فرشته ی نازم. یه احساس لطیف و غریب. همسری رو بیاد نمیاوردم و دور و برمو درک نمیکردم. دلم میخواست رزالین نازنینم رو بردارمو برم یه جای دور و زندگی کنم. 🌌شنبه ی پیش رو روز مهمیه. روزی که تعداد فرشتگان روی زمین بیشتر از حد معموله تا طلب استغفار بندگان خدا رو بالا ببرند و نامه ی اعمال رو تکونی بدن.روزی که مطابق گفته ها خداوند توبه ی حضرت آدم و حوا رو پذیرفت و سالها بعد نیز در این روز عزیز توبه ی قوم حضرت یونس پذیرفته شد.قربانی...
7 مهر 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاهدختِ من می باشد