شاهدختِ من

تفریحات تابستونی و پری کوچولوی دریایی 🌊💋💖💎 ...

اشتباه میتواند اوّلین قدمِ موفّقیّت های بزرگ باشد. قدمی که شما را به جلو براند و یا فردِ دیگری را به عقب پرتاب کند. "وقتی کودکی نو پا سعی در راه رفتن دارد این امکان هست به خودش یا دیگری آسیب برساند اما هیچگاه او را از راه رفتن منع نمی کنیم. اشتباه وقتی میتواند مثل سکوی پرتاب عمل کند که یک: جبران شود، دو: تکرار نشود، سه: در صورت یادآوری شدن صرفاً یک خاطره باشد نه سبب تکدّر خاطر. به عبارت بهتر ذهن فرد را نخراشد و از آن گذشته باشد." امّا همین سکوی پرتاب میتواند باعث بوجود آمدن بیماری روانی-رفتاری در فرد دیگری شود و حتّی مثل مرضی مُسری جامعه ای را مریض کند در صورتی که یک: جبران نکند، دو: اشتباه برای او به عادت تبدیل شود (در ا...

رزالینم نور الهی، هدیه ی خدایی، دخترکم شکوفه ی سیب، پنجاه و هفتمین ماهگردت مبارک کوچولو💋💓.  این ظرف شیرینی هدیه ی منه به شما خانوم گل و از بابایی هم گواش و قلم مو کادو گرفتی نازنین بانو💎💖. چند وقتی میشه خوراکی ریز ریز گوشه کنار خونه پیدا میکنم. امروز کاشف به عمل اومد واسه چندتا مورچه کوچولو غذا میذاری! قربونت برم مهربون😍. ...

🎇🎆🎉🎊 زبان از چرخاندن حروف در میماند و قلم از نگاشتن کلمات. روز پدر مبارک. کلّی بابایی رو بوسیدی و بهش تبریک گفتی نازنین دخترم و نقّاشی خانواده ی جغدها رو که توی مهد داشتی هدیه دادی به بابایی😊💋💖. منم واسه شب شام و دسرهای خوشمزه تدارک دیدم که بعداً عکسشو اضافه میکنم به همین پست. خدا بابایی رو واست نگه داره لی لی گل بانوی نازم. دسری که دختر کوچولو هدیه داده به باباییش😚💋❤. دوست دارم در این روز از شما یاد کنم روحتان شاد و یادتان گرامی ژان پیاژه ی عزیز. ...

😍 شکار زیبا😚 رزالین قشنگم در حال ورانداز آبنبات شکلاتیش. اوّلین تجربه ی زیورآلات سازی خانوم رز😍😙. دختر من یه هنرمند عالی و با ذوقه. البته گردنبند رو گذاشتی روی سرت که بشه بجای تاج هم ازش استفاده کرد! * جملاتی هستند که تأثیرات خوب و بعضاً سازنده ای در زندگی خیلی از آدمها از جمله خودم داشتند. دوست دارم چنین هدیه ای تقدیم کنم به نگاه معصومت. "به دنیا آمده ایم که جای خودمان بهترین باشیم نه اینکه جای دیگری باشیم." نفسم،رزالینم،عشقم دخترکم،گل گلی... جان دلمی مادر 💎💖💓. ** گاهی دیالوگی از انیمه هایی که میبینی توجّهمو جلب میکنه. این یکی یهو منو پروند و خیلی خندیدم. _ ما پدربزرگ رو پیدا کردیم... اما اون...

زرنگَکه: من دیگه این تاپ رو نمیپوشم خار میده! مامانش: ای وای حالا چیکار کنیم با این لباس نو؟ زرنگَکه تاپ را پایین میکشد و میگوید میشه بجای دامن ازش استفاده کرد!😐 نکته: زرنگَکه یعنی دخترِ زرنگِ کوچک. از ابتکاراتت رزالین گلی اینه که هنگام کار با آبرنگ، نقّاشی باشی درونت تبدیل میشه به تتو کار و کلّی شکلک و کلمات لاتین روی دست و پات حک میکنی بعدم بدو بدو میای به من نشون میدی و با صدای ملوست میگی "مامان تتو زدم! قشنگه" 💝💋 قربونت برم که چقدر توی لباس کارت! خوردنی شدی بچلونمت پنبه💓💖💎 . ...

میخواستم دستی به سر و روی اتاقت بکشم دلم نیومد از این جمع عکس نگیرم. پیش به سوی آموزش😚. موفق باشی رز طلایی. _ به چی فکر میکنی نازگلم؟ _ میخوام ببینم بدنم به چه ویتامینی نیاز داره! دانشمند درونتو عشقه رزالینم😚💎💞 ...

برای این عید مبارک خوراکی و نوشیدنی تدارک دیدم دور هم نوش جون کنیم. مرغ کبابی هم برای ناهار. دسر ملون-بستنی خنک و خوشمزه، حلوا و میوه های مورد علاقه مون. راستی رزالینم رُزی رُزم... علاقت به موسیقی اینقدر زیاد بود که حس کردم بی توجهی کنم گناه کردم. فعلاً آموزش مجازی پیانو و رقص رو داری. الهی موفق باشی جان و جهانم، گوشنوازترین نُت هستی، رزالینم💝💎. شما و بابایی که نبودید ست پاییزه ی کلاه و جوراب ساق بلند درستیدم که خیلی خیلی خوشحالت کرد. مبارکت باشه دردونه ی مامان و بابا💎💖. ...

💖 دخترکم رزالینم عزیزم تو... وارث کوچک بهترین لحظه های منی💖 پنجاه و ششمین ماهگردت مبارک نرمین دخترم💎. هدیه ی بابایی به شما به سفارش خودت وسایل نقاشی بود و از من کیک هلو گردو کادو گرفتی. کلاً آلات و اپ های موسیقی و نقاشی رو خیلی دوست داری. گاهی صدای جوجه درمیاری. جوری که هر کی تصویر نداشته باشه و فقط صداتو بشنوه فکر میکنه واقعاً جوجه جیک جیک میکنه😄. چند روزه دو تا گربه به محض جیک جیکت میو میو میکنن سعی میکنن بیان توی خونه. اونا هم فکر کردن جوجه ی واقعیه میخوان بیان بخورنت😂. حفاظ پنجره ها رو از ترس گربه ها محکمتر بستم. ای قربونش برم من عسل نمکی💎💝 تست هوش رده سنی 4تا8 سال ازت گرفتم و خیلی راحت و سریع هفتا از هشتا ...

قبل از انتخابات سال 88 ایران بود که من و بابایی توی محضرخونه عقد کردیم. زوج خوبی بودیم. هر دوتا باهوش، هر دوتا خوش تیپ، هر دوتا مهربون. یه سر داشتیمو هزار سودا. چیزی که همیشه به راه بود قهرهای من بود و دسته گل خریدن های بابایی. مثل چسب به هم میچسبیدیم. جوری که اوایل عقد بابایی یه اتاق بالای کارگاهش رو وسایل چید و با هم زندگی میکردیم. عالی بود اما یه چیزیم بود که نمیدونستم چیه. غمی بود که علتشو نمیدونستم. حالمو خیلی بد میکرد اما نمیفهمیدم چرا. هر عصر سی دی گلچین آهنگهای مایکل جکسون و شکیرا و ریانا رو پلی میکردم باندها رو روشن می کردمو نیم ساعت ایروبیک میرفتم. مایکل جکسون سلیبریتی محبوبم بود. اسطوره ی نوجونیم بود. ذره ذره ی حرکاتش و هر ...