شاهدخت من نترسیده باشه :(
بعد از ظهر با بابایی یه فیلم از ژانر وحشت دان کردیم که خوشمون اومد.فیلم ترسناک ترکیه ای به نام "دابّه" و اشاره داشت به دابه الارض در قرآن.البته با بعضی احادیث در تناقض فاحش بود.در کل فیلم خوب بود.جنس ترسش خاورمیانه ای بود و سراسر راز آلود از مناسک جادوگری!میگفت داستان واقعیه! فقط بدیش این بود که زیرنویس فارسی نداشت.ما هم زیرنویس انگلیسی دان کردیم و تقریباً 80% تونستیم بفهمیمش. اصطلاحات تخصصی ماورایی زیاد داشت.
قبلاً به مدت یک سال و اندی در این مورد با باباییت تحقیق میکردیم.کتابهای زیادی خوندیم جادوی وایکینگی و سرخپوستی وانرژی درمانی و یوفوها وفلاسفه و انواع عرفانهای ریزو درشت از گذشته تا کنون و... کلاً ماورا و متافیزیک در شرق و غرب رو زیر و رو کردیم.تفریح هیجان انگیزی بود.
گل دختری من فیلم ترسناک دیدم نکنه تو بترسی همش تو این فکرمو نگران.البته جوری نبود که بهم هول و ترس وارد بشه.صحنه های خشنم چشامو میبستم و تا بابایی نمیگفت بازش نمیکردم.موضوعش کنجکاوم کرده بود. ولی حالا پشیمونم.میسپارمت به خدا تا خیالم راحت باشه.
راستی خانومی برنامه داریم از ابتدا در کنار فارسی انگلیسی هم باهات صحبت کنیم. دایی جون هم پیشنهاد داده آموزش حرفه ای این زبان رو به عهده بگیره.اولین لیسانس ایشون زبان و ادبیات انگلیسیه و کاملاً متبحر.بزرگ که شدی در انتخاب و یادگیری هر زبان دیگه ای آزادی.و چقدر خوب میشه روحیه ی هنریت به بابایی بره.نمیذارم استعدادت هدر بره.بابایی مقام اول استانی رشته طراحی رو کسب میکنه بدون استاد و کلاسهای خاص.خیلیها هنرشو تحسین میکردن اما رهاش میکنه و ورزش بوکس رو ادامه میده.دختر من میتونه استاد بی رقیب طراحی یا نقاشی بشه.شایدم صاحب سبک!
و البته اگه هوشت به مامی بره نابغه میشی
خب دیگه وقتشه کومولوس های بالای سرمو کنار بزنمو به زمان حال برگردم!