خوشا شیراز و وصف بی مثالش
بالاخره ما برگشتیم. ردپای مهرتون رو در اسرع وقت دنبال میکنمو بهتون سر میزنم.
دیشب برگشتیم رشت و الان خونه ی خودمونیم عزیزم.سفر خوبی بود.هر روز به گشت و گذار در یکی از مکانهای تاریخی و تفریحی شیراز گذشت اما باز هم وقت کم آوردیم و جاهای دیگه ای از ملک سلیمان موند که فرصت نشد ببینیم. آقاجون بخاطر کارشون مجبور شدن به همراه مامانجون برگردن لار و ما سه تایی موندیم و اون خونه ی دوست داشتنی. راستی تولد حضرت معصومه س و روز دخترِ خیلی گذشته مبارکت باشه گلدخترناز و بینظیرم.همون روز بابایی بهت هدیه دادن و رفتیم زیارت شاهچراغ.
زندان کریمخانی
تخت جمشید
پاسارگاد

حافظیه
عکاسخانه ی قجری. با این لباس مثل ماه شدی رزطلایی من.کارکنان آتلیه چندتا خانم بودن. وقتی از پرو بیرون اومدی کلی جیغ زدن و بوسیدنت و انداختنت هوا.هزار ماشاءالله بهت عشق من.
سعدیه
باغ ارم
موزه ی تاریخ طبیعی.به نظر من موزه ی همدان در بخش حشره شناسی غنی تر بود و در باقی بخشها موزه ی شیراز.در کل تلفیق این دو موزه یه مجموعه ی تقریباً کامل میتونه باشه.
گردش در بخش ژوراسیک
و اما بخشی که من عاشقش شدم.رادیو و گرامافون و پروژکتور و دوربین های قدیمی. فوق العاده انرژیک.همهمه ی تاریخِ صدا و تصویر و مردگان سالهای دور.
این دوربین آستین دار زیسته از سال 1330منو مجذوب خودش کرد. یعنی چه کسانی جلوی لنزش ژست گرفتنو در تاریخ ثبت شدن؟ و حالا بزرگ خاندانِ دنیای تصویر، در کادر دوربین گوشیه ی منه. با اجازه پدر جان.چیلیک!