ته خمره ی تابستانی
"ته خمره ی تابستانی"
بوی گامهایت پیشانی ام را قلقلک میدهد
رد بوسه های زنگار گرفته و ابدی را.
جانم چه نزدیکی!
خیسِ کم نورِ دوست داشتنی ام.
در آرزوی کنجی دنج، لبریز جاری شدنم
بلکه آرام گیرد ایرمای مشوش افکار.
بیا...
نزدیکتر بیا!
وقت عاشقانه های بی وقت
انقلاب فصلهای پر تکرار.
فراسوی انتظار سالخورده ام،
جلدم مورمور میشود و ترک میخورد
هنگامه ی خلقت است یا تغییر
به هر سو میکشاند اشتیاق است
اشتیاق...
"اسماء (هلیا) دگلی"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی