مهرانه ی لحظه ها
روز جهانی کودک مبارکت پرنسس نازم عشقمون قلبمون 😍😘💝
امروز واکسن یک سالگی MMR خانم رز هم تزریق شد و تاثیرش رو یک هفته تا ده روز بعد نشون میده.الهی بگردم گلدخترم گریه کرد🌹💗💓
گلدخترم یاد گرفته محبت کنه. میگه عَژیژَ یعنی عزیزم😍😘💖
به حدی روز و شب بهم چسبیده که حس میکنم یکی از اعضای بدنمه! اگه بخواد فاصله بگیره باید انتهای موهام توی مشتش باشه 😍😘
فنگ شویی چیدمان خونه بهم خورده و منو کمی عصبی کرده.
یک گونی برنج گذاشتیم جلو در لباسشویی آخه بازش میکنی و اسباب بازی میریزی توش. یه صندلی جلو در یخچال آخه بازش میکنی و همه چیزو بهم میریزی.دستگیره ی کابینتها رو با کش بستیم.دکوری ها رو جمع کردم و همینطور گلدونها رو. مبل هم گذاشتیم جلو شومینه که سنگهاشو نکنی توی ذهنت گلدخترکم. تلفن هم روی یخچال.وسایل ورزشی بابا توی جاکفشی. سطل آشغال روی کابینت! خونه شده بازار شام😞
قدم زدنهای مادر دختری در پارک. رز طلایی به صدای نسیم و برخوردش با برگها گوش میده😍😘
و حالا از فضا لذت میبره😍😘
اینجا هم برگشتیم خونه و خانم رز تی وی تماشا میکنه😍😘
* با چند هویت مختلف کامنت میدی و اصرار داری متفاوت جلوه کنی، شرمندم اینو میگم اما قابل تشخیصه ها😁