ای جونم من این احساس قشنگو به تو مدیونم...

بریم سراغ عکسای عشق مامان بابا

1روزگی(لحظه تولد.الهی دورت بگردم)

2روزگی(لحظه ی ورود به خونه.خوش اومدین منور فرمودین)

3روزگی(این دامن توتو و گل سرشو خودم واست درستیدم.خیلی هم بهت اومد اما مگه گذاشتی یه عکس بندازیم.فدای وول خوردنت بشه مامی)

4روزگی(مامی قربون اخمت بره دختر من تا نداره)

5روزگی(توی خونه هم در طول روز توی کالسکه میخوابونمت و راحت توی اتاقا جابه جات میکنم.هرچند که اکثر اوقات دلم نمیاد و بغلت میکنم)

6روزگی(مدلای خوابیدنت منو کشته آتیش پاره)

7روزگی(اینجا در پوشش سنتی لاری هستی که واسه نوزاد میدوزن وبهش میگن چله ای.اون دو تا شیء هم چشم ترکان و پنجه ی مقدسه که طلا گرفته شده برای محافظت از چشم زخم)

12روزگی(مصادف شد با شب اول محرم.مامی ,جوجو خانوم و بابایی)

اینجاقرار بود زوم بشه و فقط شما توی کادر باشی! از اون مدل عکسها مثلاً.

14روزگی(شال مامی چه بهت میاد بوسسس)

15روزگی(هوا یهو گرم شد.کمی گل دختری رو هوا دادیم)

16روزگی(اولین پیک نیک.دختر شمالیه من عاشق طبیعت گردیه)

17 روزگی(یکی از کریستالهای قرمز توجهتو خیلی جلب کرده بود.انگشتتو سمتش دراز کردی خواستم عکس بگیرم یهو زدی زیر گریه)

18روزگی(این گل کوکب قرمز جزء دسته گلی بود که بابایی 2روز قبلش بهم هدیه داد)

20روزگی(اینو الان گرفتم بک گراندشو بعدن واست درست میکنم.البته عکسات کلاً بدون روتوشه.فرصت واسم نمیذاری عزیزم.همه زندگیم به فدات دختر بینظیر من)

دخترک نازک نارنجی من زود میزنه زیر گریه وگرنه عکسای خوشکلتری ازت میگرفتیم.عاشقتیم