اینشتین مامی

اینو باید واست ثبت کنم. در سن یک ماه و 20 روزگی وقتی باهات حرف میزنم در جوابم این عبارات رو کامل ادا میکنی." اینق. اینقه .آق. آقه. هه. هو. امممم".من 4ماهم بود ماما بَبَ میگفتم و از یک سالگی  با جمله بندی کامل و سلیس  موجب تحسین و تعجب دیگران بودم.با همین فرمون پیش بری از منم جلو میزنی.دایی جون هم از 9 ماهگی میدوید.حرکات دستو پات خیلی زیاده ببینم میتونی رکورد ایشونم بشکونی.

یکی از تفریحات مادر دختریمون و از روشهای کارآمد برای آروم کردنت کلیپه .گوشی رو میگیرم جلوت و با اشتیاق و کنجکاوی نگاه میکنی.انیمیشن فرمانروایان مقدس رو دان کردم و از امشب میبینیم.

در صحت عزیزترین بودنت همین بس که منو بابایی چندبار سر بغل کردنت دعوامون شده! حسادتمون گل میکنه وقتی با یکیمون میخندی با اون یکی نه. فعلاً که بابایی یک هیچ از من جلوئه. فقط رنگ روشن مو و پوستت به من رفته. ترکیب چهره و استخونبندیت کپی برابر اصل بابایی.

اینقدر نسبت بهت وسواس دارمو سر مسائل کوچیک بردمت دکتر که دفعه ی آخر دکترت گفت خانم دختر شما کاملاً سالمه هیچیش نیست.اینقدر وسواس نکن خودتو نابود میکنی. راجبه خودویرانگری حق داشت.خوابم از 12 ساعت رسیده به 4 ساعت.چندبارم سرم به شدت گیج رفت یادم افتاد فراموش کردم غذا بخورم.

یه لالایی واست سرودم و ملودیشم تنظیم کردم.از ابتدای تولدت میخونمو به کمکش میخوابونمت و آروم میگیری.یه روز وقت کنم صدامو ضبط میکنمو میذارمش آهنگ وبلاگت.

راستی...

* لئونارد کوهن عزیزم فوت کرد.دوران بارداری صدای خش دار اغواگرش بهم آرامش میداد. چه حیف شد