پرنسس رزالینپرنسس رزالین، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

شاهدختِ من

مسافر

تصمیم گرفتیم با پرنسسم حداقل هفته ای یک بار سفرهای کوتاه مادر دختری داشته باشیم و از تابستونمون لذت ببریم. ای جان جانانم، قربونت برم من شیرین عسل جانم چقدر خوشحال شدی نفس مادر💙💚💝💖 در اولین قدم راهی شهر سومعه سرا شدیم. جالبه بدونید در این شهر نه صومعه ای وجود داره نه بقایای صومعه!(البته اگه الان نسازن😄). در اصل نام این شهر "سوما سرا" ست. "سوما" در زبان گیلکی قدیم به معنی "آب" بوده و سوماسرا یعنی جایگاه آب. 
20 تير 1398

غصّه نوشت

 هفته ی پیش پر از رنج بودم. بابایی دچار دردهای شکمی شدید شد و بعد از انتقال به بیمارستان التهاب پانکراس تشخیص داده شد و چند روز بستری بود. اینقدر به من و شما سخت گذشت که فقط آرزو میکردم خدا لحظه ای سایه شو از سرمون کم نکنه. خانواده ی بابایی بردنش بیمارستان و بستریش کردند و یک سری آزمایشات انجام شده بود. نمیدونم چقدر اشک ریختم امّا خدا رو شکر خوب شد. اینروز ها سبک زندگی و سبد غذایی ایرانی ها بیشتر به خودکشی شبیه که باید اصلاح بشه. من غذای چرب و سرخ کردنی خیلی کم میپزم و یک ظرف روغن بیشتر از یک ماه دوام میاره اما بابایی ناهار رو بخاطر نزدیکی محل کار از دستپخت مادرشون میخورد که متاسفانه مصرف روغن و سرخ کردنیشون خیلی بالا ست. به همین ...
9 تير 1398

نیمروز نامه ی خردادی

اینروز ها برای شما خانم رز بازی های مخصوص کودکان دان میکنم و بعنوان هدیه هر هفته دریافت میکنی قلبم🌷. مدتیه به شدت لجباز شدی و در حال مدارام البته گاهی از کوره در میرم و شبها به اشک و عذاب وجدان میگذره😔. بازم حرف داشتم یادم رفت!... _____________________________________ ایشون که میبینید خانوم مُشک آهوی خُتن اصل هستند که همسرم چهار سال پیش از یک گروه توریست پاکستانی هدیه گرفت. این گروه در واقع اعضای یک خانقاه معروف پاکستانی بودند که همگی به گیلان سفر کردند. مرشدشون خیلی دوست داشته من رو ببینه و در نهایت مرشد و مریدانش این مشک رو به همراه چند متر پارچه و کتابی به زبان پشتون و تعدادی ادعیه به همسرم دادند و برگشتند مدتی هم با همسرم تلف...
15 خرداد 1398

سی و دومین ماهگرد پرنسس رزالین 👑🌹

نازنین بانوی من این ماه هم همون آرزوهای همیشگی رو از صمیم قلب برات خواستارم. سلامتی، شادی روز افزون و موفقیت درخور شأن و جایگاهت دعای همیشگی منه واسه تو عشق جانم💖💝😍😘💎👑🌹. هدیه ی این ماه شما از طرف بابایی به سفارش خودت اسکوتر و از طرف من کلوچه با مغز شکلات بود که مورد استقبالت واقع نشد اما منو بابایی کلکشو کندیم. 🌈 عروسکت رو میذارم رو به روت و میگم این خرس کوچولو داره واسه سلامتیت دعا میکنه.  حالا شما دعا کن. با صدای ناز و ظریفت میگی: خدایا منو بغل کن! از اساتید معبد شائولین هستند😄😘😍 ...
2 خرداد 1398

استارت نود و هشتی

نازنین دختر شیرینم، فرشته بانوی نازم، سال نو رو باز هم بهت تبریک میگم و برات بهترین ها رو آرزو دارم. شاد و سلامت و موفق باشی دردونه ی بی همتای من.  آخ الهی قربونت برم من جانم. خدای را سپاس بابت داشتنت خانوم رز.  اینم سفره ی سال نو توی اتاق خودمون. مسلماً بخاطر شیطونیهای شما خانوم گلی مجال تزیین و جینگیلی طوری نبود هرچند ایده زیاد داشتم. مطمئنم کسی آخر فروردین بهتون تبریک سال نو نگفته😄 سال نو مبارک. بالاخره ما برگشتیم. این هم اولین پست نود و هشتی ما! شنبه پرواز لار تهران داشتیم که بخاطر شرایط بد جوی اصلاً خوش نگذشت. هر ده ثانیه یک چاله ی هوایی منتظر ما بود و تکون های شدید هواپیما هول آور بود. عسل نمکی جان جانانما...
20 فروردين 1398

سی امین ماهگرد پرنسس رزالین 👑🌹

سی امین ماهگردت مبارک باشه دردونه طلا. عسل نمکی جانان. چقدر دوستت دارم آخه زیبای شیرین زبونم. دو تا شعر دیگه هم یادگرفتی باهوش خانومم. سلامتی و شادی و موفقیت واست آرزو میکنیم رز بانو.  عروسی- لار چند ساعت دیگه سال تحویل میشه. منمو یه شوق زیر پوستی از نو شدن و غمی مخفی از نبودن بابایی که چند روز دیگه به جمعمون ملحق میشه. هنوز گریه های جیگرسوزت یادم میاد ناراحت میشم که چطور به زور از بابایی جدات کردم و دویدم سمت هواپیما 😔.   ...
29 اسفند 1397
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاهدختِ من می باشد