شاهدختِ من

مسحور نگاه غزل خوانت میشوم جان مادر. طبق برنامه ریزی که از ابتدای اردیبهشت داشتیم یک روز در هفته طبیعت گردی داریم یک روز دورهمی یک روز رزبانو رو میبریم پارک و یک روز هم منزل پدر شوهرم و سه روز باقی مونده هم میمونیم خونه و من به اموراتم میرسم. این برنامه تقریباً هر هفته اجرا شده و به نظرمون عالی بود اما خانم رز زیاد راضی نیستند! چون دلشون میخواد سه روز باقی مونده رو هم بیرون باشن😊😘😍 ساحل گردی های شبانه و آب تنی زیباترین پری دریایی. قربون شنا کردنت برم دردونه ی نازدونه 😘😍💎👑🌹  منزل پدرشوهرم و در حال جویدن اسباب بازی 💎👑🌹😍😘 اِسکَمو و باقلوا پسته ای هلیا پز😉  😍😘😘😍 *** همین که هستی آرامم. همچون طعم محل...

* سلامی برفی و خنک و یخ تگری.  ** هوای گرم این روزهای شمال جون میده واسه آب تنی در دریا خصوصاً که آروم و رام هم هست. با وجود مراقبتهای دائمی همسرم به زحمت راضی شدم گلدخترم بره توی آب. ** ته مانده ی احساسم تبخیر شد! هرم نگاهت به جانم چنگ میزند و دگر باره لبریزم می‌کند.  **** پانزدهمین و شانزدهمین مرواریدها هم جوونه زدن رز بانوی دوست داشتنی. به میمنت و خوشوقتی نازدونه ی دردونه 💎 💖 😍 😘 💝 👑 🌹  بابایی ماکت گیتار برقی و دستگاه حباب ساز بهت هدیه دادن منم باقلوای خوشمزه ای پختم و سه تایی دور هم نوش جان کردیم 💙💚 💛  ****** از اونجایی که رزالین نازنینمون زود به حرف زدن افتاد خیلی خیلی کم جیغ میزنه بطوری که خیلی و...