سروده های مشترک منو رزالین جانم
چشمهای من مشتاق
نگاه تو منتظر
کلام من به سکوت میگراید مقابل لبخند نافذ تو
سوگند به ترنم گیسوان خورشید
من عاشقانه میپرستمت.
🌺💝🌺💝🌺💝🌺💝🌺💝🌺💝🌺💝🌺💝
صبحگاهانم به دمادم غروب میماند
و غروبم سحری صبح انگیز!
به روح بخشترین لحظه ی صبحم سوگند که من از نفس ثانیه ها لبریزم.
🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻
زنجیره ی شب شکافته و ماه عیان است
در پهنه ی دشت آسمان چه نگاه های چشمک زنی که دل نگران است
شاید به شُکوه گراید شِکوه
شاید به سکوت بیوفتد اصوات
به سخت کلامان جهان عرضه بدارید
غمگین زمزمه ها رو به زوال است
💝💖💝💖💝💖💝💖💝💖💝💖💝💖💝💖
شاهد باش و شاد باش
غمگین مشو از نوازش پیاپی روزگار سرد
ملول مباش از گریه های شبانه ی باغ از نبود باغبان پیر
شاید اگر صبحی دگر بدمد بازیابی کامیابی گذشته های دور دست را
شاهد باش و شاد باش
ظرف حسرت پر میشود از حقیقت ناب و اصیل
بوته ی حقیقت لبریز میشود از جاودانگی آثار تو
غمگین مباش و نترس
آرام میگذرد این آب روان ثانیه ها
دنیا همچنان میچرخد به کام من برای نشاط تو
شاهد باش و شاد باش
نترس!
💫💜💫💜💫💜💫💜💫💜💫💜💫💜💫💜
گرمای سرد تنت ذوب میکند ذهن جز تو را یخ میزند وجود باران زده ی رنجهای بی تو بودنم
میروی چنان پرشتاب که چه!
بایست ...
شاید که شبهای بی تو بگذرد
اما چگونه خوب من
خودت بگو به کدامین راه میروی که جز منی میبینی تو دم به دم