چهاردهمین ماهگرد پرنسس رز🌹👑
نازدونه ی من، الان لار هستیم عزیز دلم.چند شب بود خواب آقاجون رو میدیدم دلم واسشون تنگ شده بود این بود که شال و کلاه کردیمو مادر دختری عازم سفر شدیم.💼👜
وای خدای من هر چقدر از شیطنتت توی هواپیما و سالن انتظار بگم کم گفتم.اینقدر خستم کردی که انگار کوه تراشیده باشم.😖😥
بابایی شب قبل از سفر تا صبح بیدار موند و با هم حرف زدیم.دستمو بوسید و ازم تشکر کرد که واست سنگ تموم گذاشتم.میگفت مادر نمونه ای هستم. خب غیر از این هم نمیتونم باشم آخه تو زندگی منی شیرینم .💑💎
و اما چهاردهمین ماهگردت خانم رز دوست داشتنی، من کیک شکلاتی خوشمزه ای پختم که روند پخت و تزیینش مسبب خنده ی بسیار شد! این دو تا عروسک هم هدیه ی آقاجون و مامانجون هستن.🎂🎁
بعد نوشت: رز طلایی من تا سه پشت سر هم میشماره."یه دو شه".😘😍
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی