آسمانش را گرفته تنگ در آغوش... پادشاه فصل ها پاییز
🌼اول از همه مهرتان را سپاس و یک بغل بوسه و شادی تقدیمتان همراهان بلاگی💐.
سلام به روی ماهت دخترجونم. الان که مینویسم شما رفتی مهد عزیز جانم. این روزها با دور تند میگذرن و به جز ساعت خوابت هیچ مشکلی بینمون نیست. بعد از منو بابایی میخوابی و این خواب ما رو هم ناآرام و پر از استرس کرده بعلاوه اینکه صبح هم خوابالو و بداخلاقی. چندبارم گفتی توی مهد دلت واسم تنگ میشه و این منو غصه دار میکنه قربون دل کوچیکت برم فرشته کوچولوی من. عزیزکم اگه نفرستمت مهد وابستگیت به من بی نهایت شدید میشه و برای مدرسه به مشکل میخوریم جان و جهانم. چند بار که زودتر اومدم دنبالت صدای نازت رو میشنیدم که به چه زیبایی شعر میخوندی. تمام زندگی مایی گلی جان.
صبح سرد و بارونی پاییزی و خانم رز که آماده ی رفتن به مهد هستن تا کلی چیزای خوب یادبگیرن 💝👑🌹.
دیزاین اتاقت رو دیشب تموم کردم. قربون خوشحالیت برم رز طلایی 💖💎.
سورپرایز بابایی برای شما گیم پلیس بود نازدونه ی دردونه 😘😍.
همیشه دلت شاد همیشه لبت خندون.