چهل و پنجمین ماهگرد پرنسس رزالین👑🌹

سی روز دیگه گذشت جانان مادر. روزها مثل بادکنک های رنگی یکی یکی ریسمان پاره میکنند و میپرند. نازدونه ی دردونه ی من سلامتی و شادیت آرزوی ما ست فرشته کوچولو. 
این ماه از بابایی گیتار هدیه گرفتی. ذوق نوازندگیت گل میکنه گاهی و دلمون قنج میره😍😘. 
منم جدای برنامه ریزی روزانه م تقریباً هر عصر خودمو با درست کردن انواع دسر سرد سرگرم کردم که آفوگاتو و اسموتی بیشتر به مذاقتون خوش اومد. 
شما هم مدتیه داری حروف الفبا رو یادمیگیری و به طبعش گاهی کتابی صحبت میکنی. تلفظ بعضی کلماتت خیلی بامزه شده. میمیرم برات وقتی به جای زیتون میگی زیتان یا صابون رو میگی صابان! الهی دورت بگردم عسل نمکی جانم😘😍.
شمارش اعداد رو هم تا 100 کار کردیم. 
کاردستی های جالبی هم درست کردیم.

یه بازی اختراع کردی که بعضی شبها با بابایی بازی میکنید به این صورت که اسم یکی از وسایل اتاق رو میبرید و باید بدوید و بهش دست بزنید.

گوشی ها و تبلت هم کلاً در قرق شما ست. مشغولی با گیم هایی که واقعاً از حد سنت فراتره. گاهی دو تا بازی رو با هم انجام میدی.

بعضی روزها هم از قفسه ی من کتاب بر میداری و میگی میخوام کتاب بخونم ذهنم باز بشه!💖💓

قربونت برم با وجود تمام بی حوصلگی و عجول بودنت رنگ آمیزیت عالیه💖💓

گلهای زیبای کاکتوس

دیشب رفتیم دریا و شن بازی کردی. هم به شما خوش گذشت هم به ما.

🌼💐🌺🌻🌹🌷🌸🌻

"خوب یا بد زندگی باید کرد
قاعده ی چرخش این گنبد دوّار چنین است!
سیب خوشحالی را هر صبح خندان باید بوسید
شامگاهان به نوازش بویید
 امّید
پیه سوزش لبریز میباید از انگیزه ی شفق روزانه
گلابدان دل از پنجره ی چشم
عِطر بی منّت فشاند به رخ آینه ی کنج اتاق
و عشق!
دست اقبال بگیرد گر عشق 
مستانه بپرّد عشق
و اگر دیر بجنبد عشق؟! ...
خوب یا بد زندگی باید کرد
قاعده ی چرخش این گنبد دوّار چنین است!"
اسماء(هلیا) دگلی