پنجاه و سومین ماهگرد پرنسس رزالین👑🌹
این پست رو زودتر نوشتم. ماهگردتم زودتر برگزار شد عسل نمکی خانوم جونم💖 چون امکان داره فردا شب به بعد نت نداشته باشم.
از بیست و چهارم بهمن ماه شروع میکنم که تولد بابایی بود. بابایی خواب بود و منو شما شروع کردیم به چیدن میز خوشمزه واسه بابایی. روی پنجه ی پا راه میرفتیم و سرعت عملمون انصافاً ستودنی بود. شما دستمال به دست مشغول گردگیری بودی جان دلم و توی پخت کیک و درست کردن ژله هم کمک کردی قربونت برم عسل نمکی خانوم😚. چقدر هیجان داشتی عشق من و اون حال و هوای تو یه دنیا برای من می ارزید. بابایی ۳۹ ساله شد. الهی تنش سالم و سایه ش بالا سرمون باشه.
چهاردهم فوریه روز ولنتاین بابایی این دو تا گلدون رو بهمون هدیه داد به همراه وجه نقد به من و یه عروسک به شما. منم پیتزای گیاهی و پای سیب و شکلات پختم که طعم خوبی داشت اما ظاهرش شکیل نشد.
کوچولوی رویایی من ناز بانو جان، هر ماه که به آخر میرسه من پرم از حال و هوای آخرین روز شهریور و خدا رو به شکرانه ی داشتنت ثناگو...
پنجاه و سومین ماهگردت مبارک جان و جهانم.
پادینگ چاکلیت از طرف من و از بابایی هم کلبه ی باب اسفنجی هدیه گرفتی. مبارک باشه رز طلایی💋💘.
گاهی هدیه های بابایی رو زودتر دریافت میکنی منم فوراً ضمیمه میکنم "خانم رز این دیگه هدیه ی فلان ماهگردته!"