پرنسس رزالینپرنسس رزالین، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

شاهدختِ من

👫سالگرد ازدواج منو باباییت مبارک👫

قبل از انتخابات سال 88 ایران بود که من و بابایی توی محضرخونه عقد کردیم. زوج خوبی بودیم. هر دوتا باهوش، هر دوتا خوش تیپ، هر دوتا مهربون. یه سر داشتیمو هزار سودا. چیزی که همیشه به راه بود قهرهای من بود و دسته گل خریدن های بابایی. مثل چسب به هم میچسبیدیم. جوری که اوایل عقد بابایی یه اتاق بالای کارگاهش رو وسایل چید و با هم زندگی میکردیم. عالی بود اما یه چیزیم بود که نمیدونستم چیه. غمی بود که علتشو نمیدونستم. حالمو خیلی بد میکرد اما نمیفهمیدم چرا. هر عصر سی دی گلچین آهنگهای مایکل جکسون و شکیرا و ریانا رو پلی میکردم باندها رو روشن می کردمو نیم ساعت ایروبیک میرفتم. مایکل جکسون سلیبریتی محبوبم بود. اسطوره ی نوجونیم بود. ذره ذره ی حرکاتش و هر ...
29 ارديبهشت 1400

💎Happy mothers day🐚

🎆9 می روز جهانی مادر مبارک🎆 🎇امروز روز خیلی بزرگیه🎇 🎉 روز موجوداتی فرشته گون و پری وار که اولین سوپرقهرمانان زندگی کوچولوهاشونن🎉 شما به من تبریک گفتی نازبانو جانم منم به شما! بالاخره شما مامان کلی عروسکی که متعجبم چطور اسامیشون رو قاطی نمیکنی! براشون آشپزی میکنی و کوکی میپزی گاهی هم میبریشون گردش😍💋. پونی و سوتی! هم جدیداً اضافه شدن به این جمع🙂. و اما هدیه ی شما به من اول قرار بود اجاق و قابلمه های صورتی باشه که چون لازم نداشتم به یک نقاشی با سه قلب بسنده کردی!💖💓💘. قراره امروز برنامه ی ویژه واسم داشته باشین😍 آخه به چه زبونی بگم همون وجه نقد کافیه💵💲 اینم یه عصرونه ی خنک به مناسبت همین روز. شکار لحظه ها از یک مادر نم...
19 ارديبهشت 1400

به وقت خلقتت خدا، یک فنجان عشق دم کرده بود

جان مادر💞 ،  زندگی پدر💘 مخملین دخترم در حال مطالعه😍😚 روز معلم واسه مربی هات شاخه ی گل هدیه دادی. خودم منتظر روز جهانی معلم بودم که کیک درست کنم و برنامه ی یه جشن کوچولو داشتم. تا چه پیش آید... ...
14 ارديبهشت 1400

مراقب شمعدانی‌ هایتان باشید اردیبهشت ماه عاشقی‌ های بی‌ ملاحظه است...

*میدونم باید بزرگ بشم برای همین باید زمان بگذره. *شما و بابایی میتونید همیشه دوست بمونید. *یه دختر خوب باید لوازم آرایشی اسباب بازی داشته باشه نه واقعی. *آب مولکول داره. تحقیقات لازمه. *دوستم تام(اپ تام سخنگو)بدون من دلتنگ میشه ما باید بهش اهمیت بدیم. از سری جملات بانمکت که سعی کردم فراموشم نشه و یادداشت کنم. وای...من تو را عاشق...💋😍😚 چه دلبریا ...چه خوشملیا👑🌹 🌸🌷🌻🌺🌼🌸🌷🌻🌺🌼🌸🌷🌻🌺🌼 شبها که خوابیدید تایم طلایی منه تا بتونم راحت به امور خودم برسم. بخونم، بنویسم، بنوازم، گوش بدم. عنوان: جای خالی پادشاه نویسنده: اسماء (هلیا) دگلی چکیده: این کتاب روایت روزمرگی های سه زن سیاسی, مهم و ثأثیر گذار در سه نق...
5 ارديبهشت 1400

🌎Happy earth day🎊

امروز روز جهانی زمینه. سیاره ی خوشکلمون. هر کدوم از ما وظیفه داریم در حفظ و نگهداریش کوشا باشیم. توی خونه ی ما تفکیک زباله قانونه. جوری که شما هم یاد گرفتی و زباله های کاغذی رو جای مخصوص خودش قرار میدی. علاوه بر اون زباله های خطرناک مثل باطری های خالی رو در ظروف سر بسته و خشک نگه میدارم تا وقتی در ایران تکنولوژی بازیافت باطری ایجاد بشه. گاهی وقتا با اون صدای نازت میگی آشغال نباید ریخت برای طبیعت ضرر داره💖💎. قربونت برم قلبم خانومی💋💝. پیشنهاد یک دوستدار طبیعت☺ ♠دفع آفات بدون آسیب به اکوسیستم: اگر تعدادی پرنده در مکانی نگه داری شده و از آفت مورد نظر مثلاً سوسک یا ملخ یا هر حشره ی دیگر تغذیه شوند، ذهنشان شرطی شده و آن آفت را...
2 ارديبهشت 1400

پنجاه و پنجمین ماهگرد پرنسس رزالین👑🌹

سی قطره ی نقره فام مهتاب چکید و آسمان سی بوسه به بلندای پیشانی ماه نشانت زد. پنجاه و پنجمین ماهگردت مبارک جان و جهانم، دختر نازم. از بابایی یه بازی فکری هدیه گرفتی و از من کیک ساده. خیلی عزیزی خانومی💖. دخمل بابایی💘. ذوقی میکنه باباییت وقتی میگی بابای خودمه به کسی نمیدم😄😘. *بازی بچه پرتاب کردن!! از سری بازی های ابداعیته وقتی مدت زیادی طول بکشه و نبریمت شهر بازی و نتونی از جامپینگ استفاده کنی. باید به حالت معلق وار پرتت کنیم روی تخت. اسمشم انتخاب خودته دختر یاقوتی من💝. جملات قصار زیاد داری یادم نمیمونه یا واسم عادی شده. سعی میکنم دفعه ی بعد یادداشت کنم. * تمیز و مرتب مثل فرشته ها. نازدونه ی دردونه ی من💓. بعد نوشتی ک...
31 فروردين 1400

جمعه ی دلگیر

خیلی ها معنی فامیلم رو نمیدونن و تلفّظش براشون سخته. حالا چرا اینو گفتم؟ چون امروز آموزش فامیل مامانی رو داشتیم و شما قربونت برم با اون زبون شیرینت بامزه تلفّظش میکنی. دگلی که در اروپا داگالی تلفّظ میشه(dagali) در زبان نروژی به معنای "نور و گرمای روز" هست. روستای سیاحتی_زیارتی هم به همین نام یعنی dagali در نروژ وجود داره. در واقع در گذشته های دور اجداد مامانی از اونجا کوچ کردن و به ایران اومدن. و من هر چی دنبال معنیش در زبان فارسی یا معادلش میگشتم نبود و با جستجوی شخصی خودم به اصل ماجرا پی بردم. جمعه ی پیش رفتیم ساحل، هوا سرد بود. با بابایی قلعه ی شن و صدف درست کردید. ناهار بیرون خوردیم و برگشتیم.  جمعه ی دلگیری...
24 فروردين 1400
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاهدختِ من می باشد