پرنسس رزالینپرنسس رزالین، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

شاهدختِ من

شمارش معکوس...

پیچکی تابیده بر دیوار ادراکم... چطوری عشق من؟ دیگه چیزی به زمینی شدنت نمونده جان مادر . دختر بیهمتای من . اینقدر سنگین شدم که حس پست نگاری ندارم و این آخرین پست در دوران بارداری خواهد بود. توی شهر مامی رسمه سیسمونی با خانواده ی مادریه.آقاجون هم هیچی در این زمینه کم نذاشتن و واسه نوه ی دردونه شون سنگ تموم گذاشتن.10 میلیون واسه سیسمونی.3میلیون کادو واسه خودم.چند قطعه طلا واسه شما.5 میلیون برای رسم سنتیه  "ویاری و قرآن گردن کردن" ( توی شهر مامی رسمه که قرآن کوچیکی رو طلا میگیرن و خانم باردار بصورت گردنبند با خودش حمل میکنه که خودشو کوچولوش در پناه خدا باشن) جمعاً شد 18 میلیون و از اونجایی که شمّ اقتصادی مامی خ...
29 شهريور 1395

روزمرگی ها و جسته گریختگی های افکار مامی

امروز چطوری ناز دختر باهوشم .داشتیم آواز بازی میکردیم. من واست آوازهای کودکانه میخوندم و شمام آروم آروم ورجه وورجه میکردی. جالبه همینکه سکوت میکردم شروع میکردی به لگد زدن! اونم به چه محکمی و تا دوباره نمیخوندم لگدهات قطع نمیشد و در نهایت بعد از 40 دقیقه خوابت برد.معنی  بعضی لگدهاتو میفهمم.اگه تند و پیوسته باشه یعنی از شرایطت ناراضی هستی مثلاً به پهلوی بد خوابیدم و اگه تک و محکم باشه حالت دستوری داره.مثلاً آواز بخون! و لگدهای ریز شاید معنی تشکر بده چون بعد از غذاخوردن و نوازش اینجوری عکس العمل نشون میدی. در کل قربونت برم الهی. *بارداری من کمی طول کشید چون منو بابایی آمادگیشو نداشتیم.شاید زیادی ایده آل گرا باشیم ولی همیشه توی ذهن...
31 مرداد 1395

روزت مبارک لبخند خدا

روزت مبارک رز طلایی من , دختر بینظیرم   بابایی هم امروز واست یه کیک خرید که البته بیشترشو من بلعیدم.یعنی ما بلعیدیم.به آخراش که رسیدیم یادم افتاد عکس نگرفتم. 2تا گل رز شکلاتی با قطرات شبنمگونه ی قرمز داشت که اشتهابرانگیزترش کرده بود .یه عکس از آخرین تیکه هاش گذاشتم ادامه مطلب.روحش شاد و یادش گرامی .کیک خوشمزه ای بود.و این آخرین شیرینی بود که در طول بارداری خوردم.باید مواظب تغذیه م باشم یه وقت قندم نره بالا و به دیابت بارداری مبتلا نشم.  از وقتی اومدی توی دلم, بابایی مهربونت از هیچ کاری فروگذاری نکرده.هر چی هوس کنم یا برات لازم باشه تهیه میکنه. بعضی موارد هم خودش حس میکنه لازمه و مجبورم میکنه بخورم.مثل ماهی و آنانا...
14 مرداد 1395

شهاب حسینی یالثارات هنرمندان

این پست حرفهای بزرگونه ست جان مادر. توی وب شما نوشتم که بدونی  راجبه همه اتفاقات دنیا باید فکر کنی و نظر خودتو داشته باشی وگرنه با کاکتوسهای ساکت و بی رمق فرقی نخواهی داشت! البته اینم نظر مامیه😄. چند وقت پیش در پی انتقاد تند نشریه یالثارات از هنرمندان در جشن حافظ , هم این نشریه تعطیل شد و هم واکنشهایی از بعضی هنرمندان در پی داشت که واقعاً باعث تعجبم شد! که عجب فلانی هم زبان و قلم اعتراض داشتو ما خبر نداشتیم! و به راستی که این قلمها و این زبانها موقع دردهای این مردم و این خاک کجاهستند؟! یکی از معترضان تندو تیز این اتفاق شهاب حسینی بود که بمحض خوندن متنش نتونستم جلو خندمو بگیرم! به یالثاراتیها گفته بود: "دستان شما شایست...
13 مرداد 1395

we came back

چطوری نفسم؟ بیشتر از یک هفته ست به وبت سرنزدم.دلیلم کاملاً موجهه. لپ تاب سرویس لازم داشت و چند روزی بیمارستان برقییا بستری بود با گوشی هم حس پست نگاری نیست.مطلب از ذهنم فرار میکنه و طبقه بندی نمیشه.فقط با گوشی چند خطی جواب بعضی کامنتهای دوستان خوب و مهربون مجازی رو دادم. خبر اول اینکه برگشتیم رشت. از اونجایی که هفته 30 بودم و اجازه پزشکی پرواز لازم داشتم باید میرفتم پیش دکتر که سلامتمو تایید کنه.بعد  هم باید پزشک فرودگاه تایید میکرد. اما فشارم بالا بود. حالا باید چیکار میکردم؟ و این شد که ذهن خلاف پرور مامی به کار افتاد و بخش دویلمنتم فعال شد .  قاچاقی ردت کردم. مانتوم که مدل خفاشی بود یکمی هم شکممو دادم تو و رد شدی...
3 مرداد 1395

لحظات رمضانی...

صبح بخیر رُز بانوی من... اول بگم که بابایی صبح آدینه رسید.منو دایی جون رفتیم فرودگاه استقبالش.طفلکی تا ما رو دید اشک تو چشمش جمع شد و بیشتر از قبل مطمئن شدم که دلش بشدت تنگ شده بوده . پارسال افطاری و دسر با من بود و انواع غذاهای بین المللی و کیکها و شیرینی ها رو پختم و سفره آرایی کردم.اما امسال حسو حال دیزاین  ندارم . میخوام براش وقت بذارم اما سریع خستم میکنه. ادامه مطلب عکس دستپخت امسالمه. واست گذاشتم.رسپی غذاها توی وبلاگ آشپزیمون.سحری که غذاهای سنگین و برنجیه با مامانجونه و افطاری و دسر با من. * یه انیمیشن خیلی عالی دیدم به اسم " inside out ".این انیمیشن و کتاب "چه کسی پنیر من را برداشت" پیشنهاد...
11 تير 1395

زیباترین رُز دنیا وارد ماه هفتم میشود

زیباترین رُز دنیا , 6ماهگی رو تموم کردی عزیزم.در پناه خدا سالمو سلامت باشی عشقم.دیگه چیزی نمونده بیای خوشکلم ... دیشب فشارم رو 13 بود این برای منِ فشار پایین فاجعه ست ..اگه فشار و قندم بالا بره دچار عارضه ی پره اکلامپسی میشم که باعث منع سفر هوایی و تورم و زایمان زود رس و سردرد میشه.باید یه تصمیم اساسی بگیرم یا صبر کنم بعد از برگشتن به رشت دوباره رژیم غذایی مخصوص بارداریمو شروع کنم. چند دقیقه ای یوگای بارداری کار میکنیمو من حس میکنم که چطور آدرنالینت میره بالا و ورجه وورجه میکنی .وقتایی که آهنگهای رپ خصوصاً امینم گوش میدم هم اینجوری میشی . راستی دخترک نابغه ی من چطور صدای منو تشخیص میدی؟ هر وقت خیلی اکتیو میشی بهت میگم بسه مامانی و ت...
26 خرداد 1395

کیمیای عشق

یک دیدار معمولی و بی هدف .یک آشنایی خیلی اتفاقی.و بعد از یک هفته تبدیل شد به عشقی عمیق و عجیب!...  2سال دوران تلخ دوری از یار. قبضهای نجومی موبایل .طرح تسکین دهنده ی ایرانسل برای پنجشنبه شبها.مکالمه رایگان تا 6 صبح!... انتقالی و تغییر رشته برای نزدیک شدنم به یار. دیدارهای عصر جمعه ی هر هفته کافه دریا. صورت خسته ی یار از هفته ای پر کار و پیمودن 7 ساعت مسافت برای چند ساعت دیدن من.صدقه ها و آیه الکرسی ها و دلهره های طاقت فرسایم برای به سلامت رسیدن و برگشتن مسافرم.مسافرم که نه زندگی ام... شروع شک ها به یار از ترس از دست دادنش! اشکها و غمها و خنده ها و قهرها و آشتیها و کادوها و حسادتها و سنگ اندازیهای دوستان!... و اما پایان خوش فصل اول ...
23 خرداد 1395

اولین سفر و اولین فتو پست

صبح بخیر رز گلم... پریروز طی یک عملیات ضربتی اومدیم لار. مامانجون هم میخواسته ما رو سوپرایز کنه و بیخبر بیاد رشت .ولی ما زودتر اقدام کردیم.با وجود استرس زیادی که بابت بارداری داشتم پرواز خوبی بود و اولین سفر هواییت بخوبی انجام شد.فشار خون و جایگاه جفت و دیابتم نرمال بود و اجازه پزشکی پرواز داشتم.توی هواپیما هم آبمیوه و شکلات خوردم و بجز کلافگی از گذر زمان مشکلی نبود.مثل این بود که اون 2ساعت چند برابر منبسط شده باشه . دلم واسه بابایی و دل بابایی واسه ما خیلی تنگیده .پریشب تا 3صبح حرف زدیم.اینجا جاش خیلی خالیه و همه هر یه ساعت یک بار این موضوع رو متذکر میشن! آقاجون واسمون یه خروس قربونی کرد و دادش به یه خونواده که میش...
14 خرداد 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاهدختِ من می باشد