پرنسس رزالینپرنسس رزالین، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

شاهدختِ من

چهل و یکمین ماهگرد پرنسس رزالین👑🌹

سلام مامانی خوبی گل من؟ یک ماه دیگه هم گذشت جانانم. اینبار با کلی خوراکی خوشمزه سوپرایزدت کردیم که حسابی شاد شدی. الهی همیشه خوب باشی فرشته جانم. آنچه در این ماه گذشت اینکه بالاخره بعد از یک هفته جو بهاری زمستون با دامن سپید و سردش برگشت. برف آروم آروم از شب شروع به باریدن کرد. منم ناهار آش رشته پختم. آی چسبید! کلی برف بازی کردیم و آدم برفی ساختیم. اما اوضاعمون وقتی خراب شد که تیر برق سقوط کرد. برق و به طبع اون آب قطع شد. خدا رو شکر سپاه سریع وارد شد و شبونه تعمیرش کرد. دستشون درد نکنه. میوه هم واسمون دادن😄. اما اوضاع روستاها خیلی خیلی بد بود. تا چند روز بعد صدای هلیکوپتر های کمک رسانی میومد. روزهامون آروم میگذره خانم رز. شما مشغول ...
1 اسفند 1398

چهلمین ماهگرد پرنسس رزالین 👑🌹

چهلمین ماهگردت هم از راه رسید. بزرگ شدی تی تی جان. قد کشیدی عسل نمکی جان. شاد و سلامت و موفق باشی جان جان. حرفها و کارهای جدیدتر یادگرفتی. مثلاً واسه هر مارکت و مغازه ای که با بابایی میری خرید اسم گذاشتی مغازه ی بلبلی، سوت سوتی، بایودنتی و... هدیه ی بابایی به شما کلبه ی کودک بود که خیلی دوسش داری خصوصاً که مدتی بود با تشکچه های مبل واسه خودت خونه میساختی. منم کیک شکلات و نارگیل که خیلی خیلی دوست داشتی. وابستگیت به بابایی خیلی خیلی بیشتر از منه اما اونقدر دوستت دارم که نمیتونم حسودی کنم یا ناراحت بشم چون تنها چیزی که برای من مهمه شادی و رضایتته.  نیازی به گفتن نیست تمام زندگی مایی.
1 بهمن 1398

سی و نهمین ماهگرد پرنسس رزالین👑🌹

گلی خانوم طولانی ترین شب سال مبارک چشمای نازت و همینطور سی و نهمین ماهگردت به خوشی و میمنت رز طلایی. عاشقتیم عسل نمکی جان😘😍💖 هدیه هات به حساب من و بعد از اون به حساب خودت واریز شد. آرزو میکنم همیشه شاد و موفق و خوشبخت و پر انرژی باشی دختر بی همتا😘😍💖💝 قلبون مماخ سلماخولدت بشم مامانی. متاسفانه آبریزش داری😘😍💖💝 سفره کرسی سنتی در مهد کودکت😘😍💖💝 ای جان و جهانم خوشکل خانومم😘😍💖💝 تا الان بیست و اندی کلمه ی انگلیسی و یک مکالمه ی کامل فرانسوی بلد شدی. یک شعر یلدایی هم دو روزه زمزمه میکنی که دلم قنج میره. آفرین باهوش خانوم جانان😘😍💖💝 ...
1 دی 1398

به پایان راه میجوید پاییز و ما راز زمستانیم

گلی تا الان چندین کاردستی توی مهد درست کردی. پرچم، زنبور، قورباغه، خرچنگ. منو بابایی کلی ذوقتو میکنیم و قند توی دلمون آب میشه. گلی عاشقتیم گلی😍😘 شعرهای جدید هم یاد گرفتی. سه تا کامل چندتایی دست و پا شکسته. قربون صدای نازت برم عسل نمکی😘😍 و تا زدن لباسهاتو یادگرفتی که مرتب بمونن😘😍 راستی گلی از وقتی میری مهد بیشتر همو بغل میکنیم و میبوسیم. دلمون تنگ میشه واسه هم! چشم حسود کف پات و خدا حافظت باشه نازدونه ی دردونه ی من👑🌹 🌻 برای درمان و پیشگیری از این آنفلوآنزای خطرناک سوزاندن عنبرنسا و اسفند بخاطر خاصیت آنتی‌بیوتیکی و خشک شدن هوا و همینطور پوست مرکبات و پیاز چهارقاچ کنار وسایل گرمایشی، نوشیدن آب شلغم، آب پرتقال ، محلول شیروعسل...
15 آذر 1398

سی و هشتمین ماهگرد پرنسس رزالین👑🌹

عزیزتر از جان، دختر بی همتای ما یک ماه دیگه به عمر عزیزت اضافه شد جان و جهان. الهی سلامت باشی گلم جان. الهی خوشبخت باشی رز گلم جان. بابایی سوت و چتر واست خرید منم شیرینی زنجفیلی درست کردم که با ولع خوردی نوش جونت عزیزکم👑🌹 💔چند شب پیش تب داشتی عزیزم. از مهد سرماخوردگی گرفتگی. شربت استامینوفن هم نداشتیم. بابایی نصف شب رفت خرید چون هیچ رقمه راضی به پاشویه حتی یه دستمال مرطوب نمیشی تنها راه شربت استامینوفنه. یکی دوتا قاشق مرباخوری تا صبح خوردی و خدا رو شکر خوب شدی. فرداش هم یک لیوان آب پرتقال گرفتم و سوپ سبزیجات کامل پختم. خوردی و خدا رو شکر کاملاً قبراق شدی. بابایی دلهره داشت با وجود اصرار من نخوابید به پات بیدار موند تا صبح💐🌻 💎 راستی دخت...
30 آبان 1398

یادنگاری از چل تکه ی هزار رنگ سال

هنوز عادی نشده وقتی صدام میزنی "مامانی"! هر بار که میگی باید قربون صدقه ت برم و چندتا بوسه به لپای نازت هدیه کنم. جون دلمی وروجک😍💖 🍂🍁پاییز امسال خیلی به من چسبید. برای اولین بار خوشمزه جات تدارک دیدم. کلاً به جمع آوری آذوقه علاقه ای ندارم اما امسال برای سرگرمی خوب بود. شور گل کلم، رب انار ترش و شیرین، رب گوجه، کنسرو پوره ی کدو تنبل، مربای به و مربای هویج، ترشی و کنسرو ذرت و ترشی مخلوط و ترشی بادمجان شکم پر، زیتون پرورده، خلال و سبزیجات خشک درستیدم. دلم میخواد ترخینه واسه شبای سرد زمستون بذارم اما هنوز فرصت نشده. شما هم خیلی به من کمک کردی نازنین بانوی من. اگه دستم بند بود و وسیله ای رو لازم داشتم فوراً به دادم میرسیدی😘😍 🎊ب...
15 آبان 1398

سی و هفتمین ماهگرد پرنسس رزالین👑🌹

عاشقانه میپاییم تو را و هر لحظه مشتاق تر به این عشق میشویم. دو چشم گیرا، پیچ و خم های طلایی زلف و لبخندی که جهانمان را دگرگون میکند. خودمانیم جانان عجب دمی بودی به این دنیای ناطور!  سی و هفت ماهگیت مبارک پرنسس رز. بابایی گلی به درخواست خودت واست مسلسل خریدن! بعد از تماشای فیلم وسترن تفنگ خواستی که نظرت چند روز بعد به مسلسل تغییر پیدا کرد. هر صبح دشمن فرضی رو هدف میگیری و از من مواظبت میکنی😘😍 و البته قورقوری جون هم به جمع عروسکات اضافه شد. یه شب اصرار کردی پیش بابایی بخوابی. بابایی فراموش کرده بود روتو بندازه. صبح از شدت ناراحتی اشک توی چشماش حلقه بسته بود که نکنه دخترم یخ کرده باشه! و برای جبران واست ماشین کنترلی خرید. رزالین خان...
30 مهر 1398

در سومین زاد روز پرنسس رزالین 👑🌹 چه گذشت

برمیگردیم به شب میلادت پرنسس. تولدت عالی بود گلم. شما هم کیفت کوک بود و حسابی بازی کردی اما بخاطر بیدارباشی که از هفت صبح زدی ده شب خسته شدی و بداخلاق. کلی هم کادو گرفتی. سه مدل فینگر فود و کیک تاپ و خوشبوی نارگیل تازه و میوه و آب میوه و پاپکرن و پفک و ژله، خوشمزه های مهمونی. فینگر فودها شامل مینی ساندویچ همبرگر و کلم بنفش، لقمه ی کشک بادمجان، سیب زمینی شکم پر با برنج معطر. بابایی هم واست جداگانه کیک و شمع خرید و یه گوشه واست دکور زد! و منم ازت عکس گرفتم. هدیه ی ایشون به شما به سفارش خودت سه چرخه چون قبلی شکست. مبارکت باشه جانم💖💗 فیگورهای ابداعی خودت😘😍 با کیکی که بابایی خریدن و اجازه ندادی کسی بهش لب بزنه 😄😍. یهو دستت خورد به کیک ...
9 مهر 1398

درمن بدمی من زنده شوم 👑🌹 یک جان چه بود، صد جان منی

باورم نمیشه پرنسسم! از فردا مورخ 31 شهریور ساعت 10 صبح وارد سه سالگی میشی و انگار همین دیروز بود از بیمارستان برمیگشتیم. با اون صورت ناز کوچولوت و چشمای خوشکلت زل زده بودی به منو بابایی. هر لحظه هزار بار قربون صدقه ات میرفتیم. آقاجون و مامانجون چقدر هیجان زده بودند.  بارداری و سزارین راحتی داشتم. اصلاً اذیتم نکردی. نه بد آرامی نه گریه نه خدا رو شکر زردی یا بیماری. اما از دوسالگی به بعد دو بار سرما خوردی یک بارم اسهال استفراغ و یک بارم عفونت چشمی و دو سه بارم حین دویدن آسیب دیدی و این اواخر بد خوردی زمین و زیر چونه ت زخم شد. دلم ریش میشه میبینمش. آهان! دو بار سوختگی خفیف ایجاد شد که ناشی از کنجکاوی و بازیگوشیت بود یه تاول کوچولو روی دست...
30 شهريور 1398
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاهدختِ من می باشد