پرنسس رزالینپرنسس رزالین، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

شاهدختِ من

کیمیای عشق

یک دیدار معمولی و بی هدف .یک آشنایی خیلی اتفاقی.و بعد از یک هفته تبدیل شد به عشقی عمیق و عجیب!...  2سال دوران تلخ دوری از یار. قبضهای نجومی موبایل .طرح تسکین دهنده ی ایرانسل برای پنجشنبه شبها.مکالمه رایگان تا 6 صبح!... انتقالی و تغییر رشته برای نزدیک شدنم به یار. دیدارهای عصر جمعه ی هر هفته کافه دریا. صورت خسته ی یار از هفته ای پر کار و پیمودن 7 ساعت مسافت برای چند ساعت دیدن من.صدقه ها و آیه الکرسی ها و دلهره های طاقت فرسایم برای به سلامت رسیدن و برگشتن مسافرم.مسافرم که نه زندگی ام... شروع شک ها به یار از ترس از دست دادنش! اشکها و غمها و خنده ها و قهرها و آشتیها و کادوها و حسادتها و سنگ اندازیهای دوستان!... و اما پایان خوش فصل اول ...
23 خرداد 1395

اولین سفر و اولین فتو پست

صبح بخیر رز گلم... پریروز طی یک عملیات ضربتی اومدیم لار. مامانجون هم میخواسته ما رو سوپرایز کنه و بیخبر بیاد رشت .ولی ما زودتر اقدام کردیم.با وجود استرس زیادی که بابت بارداری داشتم پرواز خوبی بود و اولین سفر هواییت بخوبی انجام شد.فشار خون و جایگاه جفت و دیابتم نرمال بود و اجازه پزشکی پرواز داشتم.توی هواپیما هم آبمیوه و شکلات خوردم و بجز کلافگی از گذر زمان مشکلی نبود.مثل این بود که اون 2ساعت چند برابر منبسط شده باشه . دلم واسه بابایی و دل بابایی واسه ما خیلی تنگیده .پریشب تا 3صبح حرف زدیم.اینجا جاش خیلی خالیه و همه هر یه ساعت یک بار این موضوع رو متذکر میشن! آقاجون واسمون یه خروس قربونی کرد و دادش به یه خونواده که میش...
14 خرداد 1395

همه چی نوشت!

چطوری شاهدخت نازم؟ مامی حسابی مشغوله...میخوایم به مناسبت ورودت دکراسیون رو عوض کنیم.منم همش در حال وبگردی و طراحی. دوست دارم دیزاین جدید هم خوشکلتر باشه هم کاربردی و بگونه ای که خرابکاریهات در آینده زیاد نمود نداشته باشه . واسه بابایی گوش فیل با خامه درستیدم که عاشقشه واسه خودمونم بستنی که زیاد خوب نشد.نمیدونم به شیرها نمک میزنن یا خودش اینقدر شوره! لبنیات مصرفیمون محلیه ولی اینبار با کمی غلیظ شدن بیشتر از حد متعارف شور شد.واسه شام بابایی رو دعوت کردم به هلیا فست فود.یه بشقاب خوشمزه از انواع سوخاریها درست کردم که خیلی دوست داشت .شام سبک و خوبی بود اما چون مکش هود ضعیف شده و سرویس لازم داره , کل خونه بوی روغن گرفت که هنوزم شامه مبا...
6 خرداد 1395

اولین نیمه شعبان

دیشب صدای آتیش بازی میومد با یه هوای بینظیر.تمیز و خنک . دیروز رفتم مرکز بهداشت.2کیلو اضافه وزن داشتم! وزنم نسبت به هفته بارداری و قدم کاملاً نرمال بود . ولی همینم نگرانم کرد واااای من نمیخوام به کوهی از گوشت و چربی و هوا و آب تبدیل بشم .میخوام نوتلا رو حذف کنم کلاً همه شیرینی ها و شکلاتها.نصف اضافه وزن در بارداری بخاطر مصرف مکملها ست که راه گریزی نیست. یه برنامه غذایی جدید باید بریزم.توصیه شد پیاده روی برم.ولی تا قبل از ماه 8 نمیرم.میترسم کمردرد بارداری بگیرم.با توجه به فیزیک بدنی قبل از بارداری که گاهی باعث کمردردم میشد احتیاط کنم بهتره. فشارمم روی 10 و 5 بود.چرا هی پایینتر میاد. میترسم موقع زایمان کار دستم بده. صد...
2 خرداد 1395

چالش انتخاب اسم و مکان زایمان

مهرسانا یا بنیتا؟ مسلماً بابایی مهرسانا رو انتخاب میکنه چون به اسم خودش نزدیکتره. و این به این معنیه که باید آدرس جیمیل و وبلاگتو عوض کنم. بابایی میگه یکمی صبر کن شاید بازم نظرمون عوض شد که درست میگه.   میخوایم به فکر زایمان در کشور دیگه ای باشیم.طبق پرس و جوهام تعدادی از کشورهای اروپایی و امریکا و کانادا در صورت تولد نوزاد در خاکشون تابعیت میدن.آلمان و فرانسه هم این قانون رو داشتن که بخاطر هجوم پناهجویان کنسلش کردن.استرالیا هم شرایطشو خیلی سخت کرده و عملاً نمیپذیره.می گل کانادا رو پیشنهاد داد.فقط یه ویزای توریستی میخواستم بعد هم زایمان و یکی دو ماه دوندگی در سفارت و درنهایت فندق من سیتی زن کشور جدید میشد و بعد از برگشتن به ایران...
25 ارديبهشت 1395

شاهدخت من نترسیده باشه :(

بعد از ظهر با بابایی یه فیلم از ژانر وحشت دان کردیم که خوشمون اومد.فیلم ترسناک ترکیه ای به نام "دابّه" و اشاره داشت به دابه الارض در قرآن.البته با بعضی احادیث در تناقض فاحش بود.در کل فیلم خوب بود.جنس ترسش خاورمیانه ای بود و سراسر راز آلود از مناسک جادوگری!میگفت داستان واقعیه! فقط بدیش این بود که زیرنویس فارسی نداشت.ما هم زیرنویس انگلیسی دان کردیم و تقریباً 80% تونستیم بفهمیمش. اصطلاحات تخصصی ماورایی زیاد داشت. قبلاً به مدت یک سال و اندی در این مورد با باباییت تحقیق میکردیم.کتابهای زیادی خوندیم جادوی وایکینگی و سرخپوستی وانرژی درمانی و یوفوها وفلاسفه و انواع عرفانهای ریزو درشت از گذشته تا کنون و... کلاً ماورا و متافیزیک در ...
23 ارديبهشت 1395

گوگل بهترین دوست من

از این جستجوگر خیلی چیزا یاد گرفتم. بست فرنده واقعاً. عزیزکم امیدوارم دنیای مجازی در وهله ی اول برات سرچ و یادگیری باشه بعد اپلیکیشنهای ارتباط جمعی و گیمها.دوران شما نمیدونم چی میشه ولی وضعیت الان اسفناکه .مامی که فقط یه اکانت توی اف بی داره و باباییتم تلگرام واسه کارش.و البته اسکایپ که بامامان جون و آقا جون و دایی دانیال از لار و عمه میترا و عمو امیر که مهاجرت کردن استرالیا تصویری بحرفیم .دلم واسه قش قش خندیدنها و سرو کله زدنها با میترا جون خیلی تنگیده .اون روز پر هیجان که رفتیم زیر شیروونی یه خونه ی قدیمی که دنبال جن بگردیم.تخلیه انرژی تو پارک ارم.جواهر ده . چشمه آبگرم با مانیساجون و... فوتسالیست قابلی هم بود. ولی رفتش حیف ...
23 ارديبهشت 1395

سرکی به گذشته...

داشتم کیف مدارکمو مرتب میکردمو در بیکران نوستالژیها غرق میشدم! چشمم خورد به پوشه ی کرم رنگ قدیمی اشعارم.تراوشات ذهنم در دوران دبیرستان و اوایل دانشگاه.اکثرشون غم آلود و منتظر یک طلوع یک تحول! یکیشو واست میذارم... صدایی به چلچراغ ذهن من چنگ میزند صدای پای لحظه ای! دویدن نگاهیو سه تاریو شکستن ترانه ای چه بی صدا به عمق خاطرات من سرک کشید سکوت خفته در میان چند برگ دفترم چه آشنا به جام اشک من زبانه ای کشید الهه ی شکوه درد و مرحمم و آن صدا... دوباره آن صدا... صدای پای لحظه ای چه آشنا چه لحظه ای! ببخش گل دخترم نمیتونم بهت تقدیمش کن...
22 ارديبهشت 1395

دلم واسه کتاب تنگ شده

الان دارم آبجو کلاسیک میخورم(ماشعیر مالت).بخاطر ویتامینای زیادش که واست خیلی خوبه.سرچ کردم مثل اینکه خوشکلتم میکنه عزیزکم .علاوه بر اون برای بهبود عملکرد کلیه هامم خوبه.توی این دوران احتمال خیلی امراض و عفونتها هست. اما آبجو قندش زیاده ولی واسه ما ضرر نداره.من دیابت نوع2 داشتم. دکترم خیلی اصرار داشت به تغذیم اهمیت بدم و اگه قندم بالا بزنه ممکنه برات خیلی دردسر زا باشه .در کمال تعجب شما قند منو آوردی پایین .البته لب به شیرینی و شکلات هم نزدم تا الان.فقط 3 دفه ام اند امز خوردم.الان که داریم به ماه 5 نزدیک میشیم نسبت به قبل حاملگی یک کیلو کم کردم.خدا رو شکر وزن خودت خوب بود. یه مشکل بزرگ دارم! برنامه خوابم افتضاحه. روزها خواب و شبها بیدا...
22 ارديبهشت 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاهدختِ من می باشد